آهای الهه نازبا دل من مساز
که هر قالب بشرساز
وباهرعشوه ورازروزی میشود محو بازوانجا که چشم رابا دیدن ست نیازوروح بابی نهایت ست دمسازعاقبت شکستن ست دلنواز!آنکه میزند ریشه دل را ازدمجزمن کیست؟ماندنت
بیش ازاین بهرچیست؟1تو الهه وهمی ازجانم برخیزمن تورا نه بیتابم ...نمان که
جزاین...
نباشد مرهمم......آه ای الهه نازبه خونابه قلبم
بیش ازاین مناز...
رهایی شد آغاز...!!!
پ ن:ترانه ای بود زاده بی خوابی و رویای شبانه!